به سیدنی اسمیت فرماندهی یک ناوچه انگلیسی داده شد و ده ها نبرد درخشان در کانال انجام داد. او با قایق های خود یک فرد خصوصی معروف فرانسوی را در نزدیکی هاور دو گریس حمل کرد. اما گرفتن فال ورق دوتایی در طول نبرد روی عرشه کشتی تسخیر شده به دهانه رودخانه سن در بالای قلعه ها سرازیر شد. باد کاهش یافت، جزر و مد آنقدر قوی بود که نمیتوان آن را مهار کرد و خود سیدنی اسمیت اسیر شد.
او آنقدر سواحل فرانسه را به ستوه آورده بود که فرانسوی ها حاضر نشدند با او به عنوان یک اسیر جنگی معمولی رفتار کنند و او را به آن زندان نحس، معبدی انداختند که ملوان نگون بخت از پنجره های آهنی آن دو سال وحشت را تماشا کرد. سلطنت ترور در آخرین مراحل خود، جمعیت پرتاپ، غلتکهایی که از جلو میچرخند، مملو از قربانیان برای گیوتین. سیدنی اسمیت سرانجام با یک ترفند بیهدفانه فرار کرد. دو نفر از متحدان، لباسهای یونیفورم شیک، یکی لباس یک آجودان و دیگری لباس افسری با درجه بالاتر، با گرفتن فال ورق دقیق دستورات جعلی برای انتقال سیدنی اسمیت در معبد حاضر شدند.
فرماندار زندانی خود را تسلیم کرد، اما اصرار داشت که یک نگهبان متشکل از شش نفر را با او بفرستد. آجودان قلابی با خوشحالی پذیرفت، اما پس از چند لحظه مکث، به سیدنی اسمیت برگشت و گفت، اگر او به عنوان افسر آزادی مشروط خود را بدهد تا تلاشی برای فرار نکند، آنها از اسکورت صرف نظر خواهند کرد. سیدنی اسمیت با جدیت به همکارش پاسخ داد: “آقا، من به ایمان یک افسر سوگند می خورم.
که شما را هر کجا که بخواهید همراهی کنید.” فرماندار راضی گرفتن فال ورق چجوریه شد و دو افسر ساختگی با حداکثر امکان اعزام به سواحل فرانسه، دوست خود را “هدایت” کردند. یکی دیگر از افسران انگلیسی که فرار کرده بود – کاپیتان رایت – در خارج از روئن به سیدنی اسمیت پیوست و مشکل این بود که چگونه بدون پاسپورت از موانع عبور کند. اسمیت ابتدا رایت را فرستاد و نگهبان او را برای پاسپورتش به چالش کشید.
پس از آن سیدنی اسمیت، با اقتدار رسمی با شکوه، راهپیمایی کرد و به فرانسوی بی عیب و نقص پاریسی گفت: “من به جای این شهروند پاسخگو هستم، او را می شناسم.” پس از آن نگهبان متوهم سلام کرد و به هر دو اجازه عبور داد!
فرار سیدنی اسمیت از معبد او را به یک قهرمان محبوب در انگلستان تبدیل کرد. او به داشتن نفوذ زیادی در مقامات ترکیه معروف بود و در دفتر مضاعف فرستاده فوق العاده در بندر و فرمانده اسکادران در اسکندریه به شرق گرفتن فال ورق جواب اعزام شد. در یکی از تصادفات عجیبی که کار سیدنی اسمیت را مشخص کرد، زمانی که در معبد بود، با یک افسر سلطنتی فرانسوی به نام فیلیپئو، که یک مهندس توانایی سیگنال دهی بود.
آشنا شد که هم مدرسه ای و یکی از اعضای نزدیک خود ناپلئون در برین بود. اسمیت دوست فرانسوی خود را با خود به شرق برد و نقش بزرگی در دفاع از آکا داشت. ناپلئون از طریق بیابان به سمت شمال به سوریه رفته بود، غزه و یافا را تصرف کرده بود و می خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است به عکا حمله کند که بین او و هدف نهایی او، قسطنطنیه قرار داشت.
در اینجا سیدنی اسمیت تصمیم گرفت راه او را ببندد، و در کشتی پرچمدار خود ببر ، به همراه تسئوس ، به فرماندهی کاپیتان میلر، و دو قایق توپدار، به سمت آکا حرکت کرد تا در دفاع از آن کمک کند. فیلیپو مسئولیت فال جدید و آنلاین گرفتن فال ورق جفتی قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استحکامات را بر عهده گرفت.
و بنابراین، در شکاف های یک شهر دورافتاده سوریه، زندانی معبد و دوست مدرسه بفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استانی ناپلئون دست به دست هم دادند تا رویای یک امپراتوری بزرگ شرقی را که در سلول های ناپلئون کمین کرده بود، از بین ببرند.
عقل فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استادانه
- ۲۴ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر